ارتباط با آدمها شبیه به راهرفتن در مه است؛ پیشِ پای آدم قابل دیدن است اما چند متر آن طرفتر تصاویر مبهم هستند و نهچندان واضح.
گامبهگام که نزدیکتر میشویم، وضوح تصاویر بیشتر میشود و درکمان کاملتر از آن رابطه و آدمی که بهخیالمان میشناسیم.
نمیشود همیشه رابطه را در همین حوالی متوقف کرد. با گذشتِ زمان
نگاه ما به ارتباط و آن آدمِ خاص تغییر میکند. اگر رابطه خوبتر یا بدتر بشود، قطعا یکی از عواملش خودِ ما هستیم.
نمیشود نقش خودمان را در شکلگیری نوع ارتباطمان با آدمها نادیده بگیریم و اگر ارتباطمان با دیگری بد پیش رفت، تصور کنیم در حقمان جفا شده و اگر خوب پیش رفت، به بختواقبال و کائنات ربطش بدهیم.
همیشه ما هستیم که در این جادهی مهآلود حرکتی رو بهجلو داریم.
فعل از ماست و نتیجه، بازخورد عمل ما و کنش و واکنشهای شکلگرفته طی یک ارتباط.

بدون دیدگاه