عاشق شدن مانند تجربهی زلزله است؛ پيشلرزهها به تو میفهمانند که اتفاقی در شرف وقوع است.
باید جانت را برداری و فرار کنی؛ پیش از آنکه سقف بر سرت آوار شود.
اما مسخ شدهای؛ بزرگی حادثه نمیگذارد قدم از قدم برداری.
زلزله از همان آغاز، ویرانت میکند اما عشق دلخوشت میکند، تو را با خود تا اوج رویا میکشاند. بخت یارت باشد، از آن بالا میسری تا دامنه اما گاهی در اوج رهایت میکند تا سقوط آزاد را تجربه کنی.
اما به هر حال، پسلرزهی هر دو ویرانت میکند؛ چه زلزله باشد و چه عشق!
با این حال، عاشق شو!
عاشق شدن زیباترین احساس جهان است و معشوق موجودی دوستداشتنی که چند قطعه از وجودت را برای همیشه به یغما خواهد برد و قطعاتی دلتنگکننده و عزیز را از خود در ذهنت خواهد کاشت؛ تا ابد.
بدون دیدگاه